معنی الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن, معنی الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل پ کردن، در میان گذاشتن, معنی اgpاr lcbj، bc [mt ]dxd ;vاcbj، [ا bاbj، bاog , lcbj، bc kdاj ;vاaتj, معنی اصطلاح الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن, معادل الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن, الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن چی میشه؟, الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن یعنی چی؟, الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن synonym, الحاق کردن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن، داخل , کردن، در میان گذاشتن definition,